|
کد مطلب: 102620
مشايي در دامگه حادثه مي افتد؟
انگشت اتهامات به سمت اسفنديار
تاریخ انتشار : 1394/05/27 13:47:16 نمایش : 1749
انگار بقايي و رحيمي و مردان ديگر دولت قبل كه در زندان اوين روزگار مي گذرانند سپر بلاي مشايي بودند تا نامي از مرد پشت پرده و صندوقچه اسرار احمدي نژاد برده نشود.
به گزارش سلام لردگان، و به نقل از افکار- در ميان اتهاماتي كه بخصوص بعد از پايان دولت احمدي نژاد متوجه اطرافيان احمدي نژاد بود، كمتر نامي از اسفتديار رحيم مشايي بود. از بقايي و رحيمي تا پوستين دوز هريك به بهانه اي نامشان به ميان آمد و اتهامات قضايي كه متوجه آنان بود در نهايت سبب شد تا سر از زندان در آورند.
اما در اين ميان كسي نامي از رحيم مشايي نمي آورد چه آنكه وي اگر چه به «تعبيري» همه كاره دولت احمدي نژاد بود اما بعد از سوت پايان دولت احمدي نژاد به كناري خزيد و خود را به ظاهر از همه فعاليت هاي سياسي كنار كشيد تا آرام آرام از يادها برود و به همان آرامي موزاييك آينده سياسي خود را ترسيم كند.
گاهي عكسي هدفمند از وي در كنار مزار شهيدي يا در ميان جمعي از مردم عادي كوچه و بازار منتشر مي شد تا به همگان يادآوري كند مشايي ديگر مرد آن روزهاي پرحادثه نيست. مشايي در دو سال گذشته هركاري توانست كرد تا از «دامگه حادثه» جان به در برد. وي در اين راه موفق هم بود و تعداد اخباري كه از وي در ميان همه اتهاماتي كه متوجه مردان دولت احمدي نژاد منتشر شد، حتي از تعداد انگشتان يك دست هم كمتر بود.
انگار بقايي و رحيمي و مردان ديگر دولت قبل كه در زندان اوين روزگار مي گذرانند سپر بلاي مشايي بودند تا نامي از مرد پشت پرده و صندوقچه اسرار احمدي نژاد برده نشود. در ميان همه اتهاماتي كه به دولت احمدي نژاد در زمينه سياست داخلي، خارجي، اقتصاد، اختلاس و... برده شد همه ياران احمدي نژاد و حتي برخي نمايندگان مجلس به ميدان آمدند و به دفاع از وي پرداختند اما مشايي نيامد. وي همه كار كرد تا ديگر حتي نامش نيز در موتور جستجوي سايت ها به فراموشي سپرده شود.
بازداشت رحيمي و بعد بقايي انگار پرده ها را كنار زد. عجيب آنكه حتي در همين بازداشت ها هم ضمير ناخودآگاه رسانه ها به دنبال مشايي مي گشت و ردپايي از او. جالب تر اينكه در ميان همه آدرس هايي كه برخي دولتمردان روحاني از دولت قبل مي دادند هم نام يا حتي اشاره اي ولو ناچيز به نام و نشان مشايي نبود. قضيه به مانند داستان هاي جنايي شده بود كه همه مي دانستند قاتل كيست ولي دليلي براي اثبات جرم نداشتند.
سخنان هفته گذشته مصطفي پورمحمدي همكار سابق اسفنديار رحيم مشايي در وزارت اطلاعات درباره نقش مشايي در پرونده بزرگ فساد سه هزار ميلياردي انگار مقدمه اي بود براي رونمايي از چهره ديگر مرد آرام و پشت پرده دولت احمدي نژاد. مردي كه احمدي نژاد براي حمايت از او حتي از اعتبار سياسي خود نيز گذشت و اگر نبود حمايت هاي بي چون و چراي احمدي نژاد از وي، ترديد نكنيد محموداحمدي نژاد كانديداي اول اصولگرايان در سال ۱۳۹۶ مي بود.
اظهارنظر مصطفي پورمحمدي، وزير فعلي دادگستري از نقش رييس دفتر رييس دولت سابق در فساد سه هزار ميلياردي كه تا تهديد شكايت مشايي هم روبهرو شد هنوز هم مبهم است. مصطفي پورمحمدي در گفتوگو با روزنامه ايران اعلام كرده بود كه «به هر حال ايشان رييس دفتر آقاي احمدينژاد بودهاند و در پرونده سه هزار ميلياردي نقش قابل توجهي داشتهاند. در واگذاري فولاد و پروژه تهاتر دو طبقهكردن جاده چالوس به نور، جلسهاي در هتل استقلال به دستور مستقيم آقاي مشايي بود.
آقاي مشايي نامه داده بودند و نقش قابل توجهي داشتند.» به گفته وزير دادگستري، رحيممشايي در دفاع از خود گفته است كه او كاري جز توصيه نكرده بود و مسوولان مرتبط بايد مطابق وظايف قانوني خود عمل ميكردند. اما خبرهاي ديگري هم از نقش اسفنديار رحيممشايي در فساد سه هزار ميلياردي وجود دارد. غلامرضا اسداللهي، نماينده تربت جام در مجلس كه در مجلس پيش دبير كميسيون اصل نود بود و در پاييز سال ٩٠ گزارش تحقيق و تفحص اين كميسيون را نيز براي نمايندگان قرائت كرده بود، در همين مورد به شماره روز شنبه روزنامه اعتماد گفته است: «تا جايي كه به ياد دارم خود آقاي مشايي در بحث فساد سه هزار ميلياردي دخيل بود، جلساتي با آنها برگزار كرده و توصيههايي براي آنها داشت. مسوولان ارشد بانك مركزي هم در اين مورد جلسات بسياري داشتند.
آقاي مشايي از مدتها پيش جلسهاي برقرار كرده و روساي همه بانكها را دعوت كرده بودند و به آنان توصيه كرده بودند كه در مجموعه بانكها همه نوع همكاري لازم با گروه اميرمنصور آريا را داشته باشند. در واگذاريهايي هم كه به اين شركت انجام شده بود همگي توصيهنامههايي با امضاي آقاي مشايي ديده شده بود.
گزارش كميسيون اصل نود در همان زمان در صحن علني قرائت شد. در آن گزارش هم ما صراحتا و مستقيما به نقش آقاي مشايي در فساد سه هزار ميلياردي اشاره كرديم و خواهان بركناري وزير اقتصاد شديم كه در همان دوره بحث استيضاح آقاي حسيني هم پيش آمد و در نهايت به جايي نرسيد. بسياري از معاونان وزراي سابق در بازداشت هستند و محكوميت گرفتند.
در شرايط فعلي معاون وزير راه وقت و معاون وزير صنايع وقت محكوميت دارند و در بازداشت به سر ميبرند و پرونده بسياري از مسوولان بانك مركزي هنوز مفتوح است.»
وي افزود: «در مورد مسوولان بانك مركزي هم موارد بسياري از تخلفات وجود داردو بازرسين بانك مركزي هم كه براي بازرسي به اين بانك رفته بودند برخي مديران ارشد اين بانك خواستار حذف بخشهايي از گزارش بازرسين شده بودند كه اين بازرسين مقاومت كردند و اين كار صورت نگرفت و بعدها مسوولان متخلف بانك مركزي در مورد فساد سه هزار ميلياردي، بازرسين را تهديد ميكردند كه اين تخلفات را گزارش نكنند. در بحث آقاي «م. غ» هم در حد ورود كالا و ثبت و سفارش توصيههايي داشتند براي گروه آريا.» حالا اما يك آزمون بزرگ پيش پاي قوه قضاييه قرار دارد و زمزمه لزوم بررسي اين تخلفها به گوش ميرسد.
بازشدن پاي اسفنديار رحيم مشايي به ماجراي فساد گسترده سه هزار ميلياردي مطمئنا به همين جا ختم نمي شود. پيدا شدن ردپايي از مشايي در پرونده هاي مانده از دوران پرحادثه احمدي نژاد، بيش از دو سال طول كشيد و حالا رسانه ها به هرقيمتي حاضر به از دست دادن اين سرنخ نيستند. شايد به كلاف پيچيده اي دست پيدا كنند.
|
|
|
|